پادکست چمدون، فصل سوم " بلوچستان " قسمت هجدهم - استــــودیو صـــداهای هـــــمراه

پادکست چمدون 18 – سفر به بلوچستان – فصل سوم قسمت پنجم
گوینده: لشکرشکن – ضبط شده در سفر بصورت لایو، با بیان خاطراتی که در اینستا منتشر شدند
لذت شنیدن بلوچستان و از زبون محلی ها از دست ندید –
پادکستی زیبا و شنیدی از سفرهای لشکرشکن
امیدوارم از اطلاعاتی که به شما داده میشود لذت کافی را ببرید، اطلاعاتی مانند نحوه ی زندگی، محل های دیدنی، غذا، پوشش و . . . با شما این سفر رو به اشتراک گذاشتم
همراهانم هارون و حبیب و باقی دوستان عزیز بودند که ایده های خوبی میدادند که باهم کجاها بریم، طبق روال عکسارو هم براتون لینک میدم چک کنید و کیف کنید

برای دانلود قسمت هجدهم ” کلیک کنید ”

پادکست چمدون فصل سوم قسمت پنجم

آلبوم عکس های پمپ بنزین بزمان ، کلیک کنید

و اما در این قسمت قراره چه اتفاقاتی بیوفته: اپیزود هجدهم
قسمت پنجم از فصل سوم
ما در حال حاضر زرآباد هستیم، از درخت کُنار، کُنار کردیم مثل سیب است و هسته دارد. اینجا مردم ساده و کارگران در حال کار هستند، در حال حاضر انبه در حال شکوفه دادن است و به قولی فصل بور است یعنی فصل گل دادن آن
است. کندو عسلی را روی درخت انبه دیدیم، درخت انبه یک درخت پهن و بزرگ است. ماده‌ها گل باردار را پرورش می‌دهند و گل معمولی نمی‌دهند، پاپیا یا همان خربزه درختی دیدیم. اینجا درخت زیتون هم دارند
اینجا به زیتون گلابی می‌گویند! بوته‌های کدو و کلم به چشم می‌خورد.
کلاغ‌های اینجا صدای عجیبی می‌دهند شبیه کلاغ‌های کرج نیستند😂
شام برای ما کرایی درست کردند. کرایی مرغ با خورشت بسیار تند است که اصلاً عادی نیست
کرایی خیلی خوشمزه بود و صبح به ما نان براتا دادند. صبحانه پنیر براتا با شیرچا (شیر+چایی) خوردیم
اینجا درخت لیموترش هم دارند. موزها هم به چشم‌میخورند
پیشنهاد می‌کنم با قطار به چابهار بیایید و از چابهار با۲ساعت راه رفتن به زرآباد بیایید
بلوچ‌ها بسیار مهمان‌نواز هستند. آقای پیربخش لطف کردند شب برای ما کلی تدارک دیدند و ۳جعبه بزرگ موز به ما دادند. حتماً به زرآباد اومدید به‌پیش آقای پیر بخش بروید، خب بالاخره به چابهار رسیدیم. چابهار تقریباً شهر بزرگی است
اولین بندر شرقی ایران که از آب‌های آزاد وارد خلیج‌فارس میشید به چشم می‌خورد بندر چابهار است
در اینجا اسکله‌های بزرگی می‌سازند که ورودی و خروجی ایران به جهان است را دارند می‌سازند.
امسال بیشتر حوزه چابهار را می‌گردیم. همین‌که به ورودی چابهار رسیدیم من به درون آب عمان رفتم و بعد نشستم گفتم روی من خاک بریزید. خلاصه خیلی خوب ما را خاک کردند. عمان آب بسیار شوری دارد و لب اسکله بروید چون عمق آب کم است.
بعد به رستوران رفتیم و جوجه خوردیم. بعد به سمت بازار رفتیم و عودهای خوش بویی خریدیم که بسیار عودهای خوش بویی می‌توانید ازاینجا تهیه کنید. الان درراه جاده راسک هستیم و خیلی جاده زیبایی دارد.
الان جکیگول هستیم و اینجا پوشاک و کفش استوک می‌توانید پیدا کنید. به اینجا به خاطر سرما سینه‌کشی بادکش می‌گویند و ابتدای کوهی که بندرعباس میناب است و انتهای ان مرز پاکستان است تمام می‌شود
اینجا بیابان است ولی دیدن آن می‌ارزد. اینجا بیابان و جنگل و رودخانه دارد تقریباً شبیه جاده چالوس است.
شبیه به جاده برغان هم است. اینجا به پاپایا خربزه درختی می‌گویند!
امروز چابهار خیلی شلوغ بود. چابهار سواحل بکری دارد. ماهی‌های خیلی خوشمزه‌ای دارد
ما در حال حاضر به‌طرف شهرستان راسک هستیم. مرز پاکستان یا همان کرایی بسیار محافظت می‌شود
اینجا محل مناسبی برای سرمایه‌گذاران و تاجرها است که روی صادرات موز و نفت و… فعالیت کنند جای قشنگی برای سرمایه‌گذاران است. زمین کشاورزی در این منطقه با درخت کنار شروع شد که از پاکستان میاوردند و می‌کشانند و میوه آن را خشک می‌کنند و تبدیل به آرد می‌شود.
در زمستان در اینجا پیاز و هندوانه و خیار و گوجه کشت می‌کنند! در اینجا مواد را به ترکیه صادر می‌کنند
از پاکستان هم به اینجا برای کار میایند. بزرگ‌ترین منبع غذایی ایران در زمستان می‌تواند از این منطقه گرفته شود