افتتاح موج همراه با مطبوعات
با سلام و وقت بخیر بنا بر تصمیمی که تیم صداهای همراه گرفتند، لازم دانسته شد، موجی با محتوای خبری ایجاد گردد بمنظور بررسی خبر های یک هفته اخیر با […]
موج ایران باستان شماره 8 “کلیک کنید”
علی علیزاده
داستان کودک بزبز قندی، نوار قصه بزبز قندی کاری ماندگار از سال 1371 ، توانمندی استاد فریبرز لاچینی و گویندگان محترم این اثر هیچوقت از ذهنمان پاک نمیشود،
با هم این کار قدیمی را گوش میدهیم.
روزی روزگاری در یک جنگل سبز یک بزبزقندی با سه بزغالش زندگی میکردن . بزبز قندی اسم بچه هاش رو گذاشته بود : شنگول ، منگول و حبه انگور .
بز بز قندی همیشه بچه ها رو نصیحت میکرد و میگفت هرگز در را به روی کسی که نمیشناسند باز نکنند و خیلی مواظب آقا گرگه باشند .
او میگفت که آقا گرگه همیشه تو کمینه .
یک روز بزبز قندی تصمیم گرفت برای خرید از کلبه بیرون بره . او به بچه هاش گفت : « شنگولم ، منگولم ، حبه انگورم ، من دارم میرم . رد رو رو کسی باز نکنین ها . »
بچه ها با هم گفتند :« نه مامان بزی ، خیالت راحت باشه . »
بزبز قندی بچه ها رو بوسید و خداحافظی کرد و رفت .
حالا براتون بگم از آقا گرگه که پشت درختها ایستاده بود و کلبه بزبز قندی رو تماشا میکرد . وقتی بزبز قندی از کلبه بیرون رفت آقا گرگه خوشحال شد .
او میخواست برای نهار سه بزغاله خوشمزه بخوره . کمی که گذشت آقا گرگه به طرف کلبه رفت و در زد .
بچه ها پرسیدند : « کیه کیه در میزنه ؟ »
گرگه گفت : « منم منم مادرتون . مادر مهربونتون . غذا آوردم براتون . دروباز کنین . »
بچه ها گفتند : مامان ما صدای لطیف و نازکی داشت . صدای تو کلفته . تو مادر ما نیستی . »
گرگه همانجا ایستاد و فکر کرد و چند دقیقه بعد دوباره در زد و با صدای نازکی گفت : « بچه های خوب من . من مادرتون هستم ، در رو باز کنین . »
بچه ها گفتند : « اگه تو مامان ما هستی دستاتو از زیر در نشون بده . »
آقا گرگه دستهاشو از زیر در نشون داد .
بچه ها گفتند : « واه واه واه . چه دستهای سیاهی ، چه ناخونای بلندی ، مامان ما دستهای سفید و خوشکلی داشت و ناخوناش کوتاه و تمیز بود . تو مامان ما نیستی . »
و مابقی داستان . . .
Podcast: Play in new window | Download
برجسب ها : نوار قصه, استودیو صداهای همراه, تیزر, گوینده, دانلود, بزبز قندی.
علی علیزاده آگوست 18, 2018
با سلام و وقت بخیر بنا بر تصمیمی که تیم صداهای همراه گرفتند، لازم دانسته شد، موجی با محتوای خبری ایجاد گردد بمنظور بررسی خبر های یک هفته اخیر با […]
Copyright accvs.com
فاطمه on آگوست 6, 2019
خیلی خیلی ممنون. رفتم به حس و حال کودکی.تو اینترنت خیلی دنبال نوار قدیمی بزبز قندی گشتم تا اینجا پیداش کردم. دست شما درد نکنه
علی علیزاده on آگوست 7, 2019
سلام خوشحالم که تونستیم این حس لذت بخش رو بهتون بدیم
آرون on اکتبر 30, 2019
سلام خیلی ممنونم واقعا لذت برم خاطراتم مرور شد.خدا خیرتون بده.اگر تصویر کتاب داستانش رو هم بزارید عالی میشه
علی علیزاده on اکتبر 30, 2019
سلام، خداروشکر لذت بردید، والا همینشم بزور کپچر کردم، خیلی نوارش کهنه شده بود. ولی میگردم اگه به چشمم جایی خورد براتون تهیه میکنم
تینا on دسامبر 2, 2019
سلام میشه صداپیشگانشم معرفی کنید این قصه زمان بچگی منه و حالا بعد سی سال برای پسرم پیداش کردم و گذاشتم ممنون از شما
علی علیزاده on دسامبر 3, 2019
سلام، حس زیبایی داره اینکار،
بله چک میکنم ببینم چی میشه پیدا کرد
سمیرا on دسامبر 29, 2019
سلام….واااای عالی بود…بهترین نوستالژی بود برای من….نمیدونینچقدر ذوق کردم از پیدا کردن این فایل….مرور خاطرات شیرین بچگی😍
علی علیزاده on دسامبر 30, 2019
سلام، وقتتون بخیر باشه، خداروشکر، چرا میدونم چقدر ذوق کردید، یادمه چقدر خودم اولین بار شنیدمش بعد از کلی سال چقدر ذوق کردم،
سبز باشید و پایدار
آزاده on فوریه 29, 2020
وااای خیلی عالیه .
ازتون بی نهایت تشکر میکنم .
نمیدونید چقدر هم لذت بردم .هم اشک ریختم
علی علیزاده on فوریه 29, 2020
آخی خداروشکر
اتفاقات خوبیه
ممنون احساستون رو با ما در میون گذاشتید