پادکست چمدون، فصل دوم " یزد " قسمت یازدهم - استــــودیو صـــداهای هـــــمراه

پادکست چمدون 11 – سفر به یزد – فصل دوم قسمت سوم
گوینده: لشکرشکن – ضبط شده در استودیو، با بیان خاطراتی که در اینستا منتشر شدند
لذت شنیدن یزد و از دست ندید –
پادکستی زیبا و شنیدی از سفرهای لشکرشکن
امیدوارم از اطلاعاتی که به شما داده میشود لذت کافی را ببرید، اطلاعاتی مانند نحوه ی زندگی، محل های دیدنی، غذا، پوشش و . . . با شما این سفر رو به اشتراک گذاشتم
همراهم مسعود بود که ایده های خوبی میداد باهم کجاها بریم، طبق روال عکسارو هم براتون لینک میدم چک کنید و کیف کنید

برای دانلود این قسمت یازدهم کلیک کنید

پادکست چمدون فصل دوم قسمت سوم

آلبوم عکس های لاری ها ، کلیک کنید

آلبوم عکس های سیگاری ها ، کلیک کنید

آلبوم عکس های کاروانسرای زین الدین ، کلیک کنید

آلبوم عکس های موزه ی آب ها ، کلیک کنید

و اما در این قسمت قراره چه اتفاقاتی بیوفته: اپیزود یازدهم
صبح دوم روز سفر ما است. شب در هتل ملت خوابیدیم. میکس عرق بهار نارنج و کاسنی برای طبع گرم شما خیلی خوب است و از طبع گرم در میایید. صبحانه های سنتی یزد بجز عدسی و گوشت خوشمزه قرمه شامل موارد دیگری هم میشود. در صفاییه همه به هم میگویند صفا باشد! هتل صفاییه در بالاشهر یزد قرار دارد. هتل صفاییه جای با صفاییه😂 که محل دور دور جوان های یزدی است😄 یک بلوار هم دارد.
صبحانه های هتل صفاییه عجیب است و باعث هلاک شدن ما میشود. چون این هتل چای و شیر داغ و پنیر پیتزا و سوسیس کالباس و صبحانه های سنتی شامل حلوار ارده و… بود و در آنجا نانوایی هم وجود داشت.
از هرکدام میتوانید تعداد و مقدار زیادی استفاده کنید، مردم مسافر در یزد بیشتر از تهران و کرج بودند، بسیار صبحانه حیف شد و مردم طمعکار کلی غدای سال را هدر میدادند و الکی میکشیدند.
هتل داد یکی از هتل های مدرن قدیمی است! که محیط قدیمی و سنتی دارد ولی کیفیت آن بسیار عالی است.
منظره جایی که صبحانه میخوردیم در صفاییه بسیار زیبا است. هتل صفاییه صندلی های تختی دارد که بسیار مرتب و زیبا است. نظافت یزد بسیااارر عالی است، میدان مارکار مرکز ایران است! یعنی این میدان دقیقا وسط ایران قرار دارد
که ما وسط ایران چند بار چرخیدیم😂
حتما از آن دیدن کنید، یک شرینی فروشی هم در کنار این میدان قرار دارد. میگن که اینجا مرکز ایرانهه( با لهجه یزدی )
بعد از مارکار ما به سمت آتش کده زرتشتی ها رفتیم که قبلا رایگان بوده است اما در حال حاضر ورودی دارد.
پر صف ورودی گونی کشیده بودند که آفتاب به سر مردم نخورد و در باغچه ها شمعدانی کاشته بودند که هم زیبا بود هم بوی زیبایی در آنجا پیچیده بود.
روی آتش کده مسیری درست کرده بودند، آتش پشت شیشه است، راهنما های گردشگری در این مکان ها بسیار زیاد است، در راهنمایی گردشگری بسیار به جزئیات اهمیت میدهند، داخل ساختمان مسیری پر از درخت است که برای رفتن به آنجا باید طی کنید. دوست موبدی ما را راهنمایی کردند و اطلاعاتی به ما دادند
عبادت آنها شامل خواندن کتاب اوستا است، هیرباد علاوه بر کنترل آتش و روشن ماندن آتش وظیفه نظافت را بعهده دارد، مجمر ظرف بزرگی به ارتفاع۲متر است، ما داخل موزه رفتیم و درباره آیین گواه گیری و شرایط زن و شوهری گفته بودند، پیوند زناشویی پیوندی مقدس بین زن و مرد است.
در این مراسم حداقل۷ نفر برای گواه دادن باید وجود داشته باشند، موبد بالا ایستاده و عروس سمت راست و عروس شال سبز رنگ سر کرده و یک شال سبز بر روز شانه داماد قرار دارد، پشتی بندی است که پشت کمرشان میبندند
محیط آنجا خیلی معنوی بود، امیدوارم هر وقت یزد رفتید از آتشکده یزد دیدن کنید.
یزدی ها یک شرابی دارند که مدت زمان زیادی زیر خاک میماند مثل مربا و ژله مانند می‌شود 🍷. زرتشتی ها در کوه چک چک در یزد این شراب را پخش می‌کنند و در مراسم عروسی و … میخورند، این شراب را میتوانید از سمت راست آتشکده در محله زرتشتی ها تهیه کنید(در خانه ها را بزنید و طلب مشروب کنید)☠️.
ما با آقایی صحبت کردیم و آدرس پرسیدیم و او بسیار مذهبی و اسلامی بود که بسیار از حرف زدن با او لذت بردیم.
او از حقوق ما پرسید که بسیار برای ما عجیب بود. از تاریخچه این محل ها گفت و گفت، مردم یزد بسیار معتقد تر از بقیه مردمان بودند و گفتند در این محل یک آقای مومنی وجود داشت و از سیل زیاد به او پناه بردند، او خاکی برداشت و ریخت بر زمین و چاله ای بزرگ پدید امد و سیل متوقف شد و مردم ان خانه و آن مرد را مقدس میدانند.
ما شب به هتل داد رفتیم، تاکسی های یزد بسیار قیمت بالا میگیرند، ورودی هتل داد زیبا نبود!
یک‌محوطه دو طبقه جذاب داشت و گلدان و حوض آب و درختچه بود.
کف دالان ها فرشی بود که بسیار نرم بود. کوفته و خوراک قیمه داشتند، کافی شاپ و سالن پذیرایی داشتند.
رستوران آن هم چند پله میخورد و به پایین میرود. ما به سمت باغ دولت آباد رفتیم که آن باغ بسیار مهندسی شده بود.
من از آنجا پارچه سنتی گرفتم، که مثل حوله بود، سوغات کرمان قوتو است و بسیار گرم است. سوغات های کرمان اکثرا گرم هستند. باغ دولت آباد بسیار زیبا است. یک دستگاهی بود که پمپ آب بیرون میداد و شبیه قوطی رانی بود و نی بیرون می‌آید و اب میخورید و نی خودش عوض میشود که بسیار برا من جالب بود. ما مستقیم به باغ دولت آباد رفتیم
یکی از بادگیر های بزرگ یزد در باغ دولت آباد است. آنجا بسیار شلوغ بود .
طراحی این باغ و عمارت بسیار حرفه است و شیشه های رنگی است و فضای عکس گرفتن برای عکسا ها فراهم است.
این عظمت با مهندسی ای بوده که بسیار قدیمی، کامل و جامع بوده است.
یک حوض بسیار بزرگ وجود داشت که عمق کم و سطح زیاد داشت.
اراضی دولت آباد بود با این بزرگی دیگر باغ نبود.
کُنار یزدی هم بسیار خوشمزه بود
در همکوک مارا دنبال کنید hamkok.ir