متن علمی برای گویندگان دوره آموزشی ” کلیک کنید “
تمرین نریشن متن خوانی علمی
موج ایران باستان شماره 8 “کلیک کنید”
علی علیزاده
در این پست قست داریم به تفسیر به بررسی تعدادی از کلماتی بپردازیم که شک داریم در نوشتن آنها
نویسنده کتاب غلط ننویسیم: ابوالحسن نجفی
لینک دانلود کتاب ” کلیک کنید “
در زیر تعدادی از لغات پر کاربرد را میبینیم
۱ .آبدیده با آبداده متفاوت است. اوّلی بهمعنای خراب و فاسد (بر اثر رطوبتدیدگی) است، مانند «پارچهٔ آبدیده» و دومی یعنی تیزکرده و عملآوریشده در گرما، مانند «خنجر آبداده».
۲. آج با عاج متفاوت است. اوّلی بهمعنای «برجستگیهای منظم بر سطح برخی اشیا»ست و دومی یعنی «مادهای سفید و سخت که جنس دندانهای فیل و برخی جانواران از آن است».
۳. آرایه با پیرایه متفاوت است. اوّلی یعنی «افزودن زیور برای زیباکردن» و دومی یعنی «زدودن زواید برای زیباکردن». گاهی دومی بهجای اولی نیز نشسته است، مثل پیرایهبستن.
۴. آزمایشات، پیشنهادات، تراوشات، سفارشات، گزارشات و…؛ بهتر است واژگان فارسی را با نشانههای فارسی جمع ببندیم: آزمایشها، پیشنهادها و… .
۵. آذوقه یا آزوقه؟ مرحوم نجفی «آزوقه» را صحیحتر دانسته است؛ اما فرهنگ املایی خط فارسی فقط «آذوقه» را درست میداند.
۶. آفریقا یا افریقا؟ آمریکا یا امریکا؟ مرحوم نجفی «افریقا» و «امریکا» را بهعلت «سنتیتربودن» صحیحتر میداند؛ اما امروزه «آفریقا» و «آمریکا» رواج بسیار بیشتری دارند و لزومی ندارد بر شکل سنتیشان پافشاری کنیم.
۷. آگاهی از با آگاهی به متفاوت است. در فارسی امروز، اوّلی را بهمعنای «اطلاع ساده» بهکار میبرند و دومی را در مفهومی عمیقتر بهمعنای «شعور» استفاده میکنند.
۸. پس از آنچه نیازی به استفاده از «را» و «که» نیست؛ مگر برخی موارد خاص که در آنها معنای عبارت و منطق کلام برخلاف این حکم میکند. برای پرهیز از این کاربرد، میتوان از «چیزی» استفاده کرد: چیزی که، چیزی را که.
۹. ضمیر اشارهٔ آن و این هرگاه پیش از حرف «که» بیاید، سرهم نوشته میشود: آنکه، اینکه؛ اما اگر آن و این بهمعنای «آن کس» یا «آن چیز» باشد، با نیمفاصله میآید.
۱۰. اتو یا اطو؟ اتاق یا اطاق؟ مرحوم نجفی در هر دو مورد، ضبط اول را بهتر از دوم دانسته است؛ اما فرهنگ املایی خط فارسی در مورد اول، تفاوتی قائل نشده و در مورد دوم نیز تنها «اتاق» را صحیح دانسته است.
۱۱. اتوبوسگرفتن، تاکسیگرفتن و…؛ بهتر است فعلِ «گرفتن» را وقتی برای وسایل نقلیه بهکار ببریم که مرادمان دربست کرایهکردن باشد. در غیر این صورت، ممکن است موجب بدفهمی شود.
۱۲. اثاث با اساس متفاوت است؛ اوّلی بهمعنای لوازم خانه است و دومی بهمعنای پی و بنیاد.
۱۳. احسن با احسنت متفاوت است. اوّلی بهمعنای «بهتر و نیکوتر» است و دومی اصطلاحاً بهمعنای آفرین.
۱۴. برخی ادبا کاربرد احوالات را صحیح نمیدانند و میگویند «احوال» خودش جمع است و نباید جمع بسته شود. اما باتوجهبه رواج این واژه و کاربرد آن در برخی متون قدیم، دیگر نمیتوان آن را نادرست دانست.
۱۵. مرحوم نجفی کاربرد ادبیات در معنای «کتابشناسی» را صحیح نمیدانست و معتقد بود گرتهبرداری از literature است؛ درحالیکه این واژه با این معنا در زبان دانشگاهیان کاملاً رایج است، مثلاً ادبیات اقتصاد کلان.
۱۶. ارابه و عرابه هر دو درست است.
۱۷. مرحوم نجفی معتقد بود ارائه یعنی نشاندادن و نه تحویلدادن یا تقدیمکردن؛ اما واقعیت این است که امروزه در بسیاری از اوقات، ارائهکردن و عرضهکردن در یک معنا بهکار میروند و نباید این کاربرد را خطا دانست.
۱۸. ارباب در عربی جمع کلمهٔ «رَبّ» است؛ اما فارسیزبانان با آن مانند مفرد برخورد میکنند. بنابراین کاربرد «اربابان» و «اربابها» بیاشکال است.
۱۹. ارک و ارگ هر دو صحیحاند.
۲۰. پس از ترکیبهایی مثل از ترس اینکه فعل باید بر وجه التزامی و بهصورت مثبت بیاید؛ مثلاً اگر نگران آمدن کسی باشیم، باید بگوییم: «از ترس اینکه بیاید…» و اگر بگوییم «از ترس اینکه نیاید…» خطاست.
۲۱. بهتر است زبان و مردم اسپانیا را اسپانیایی بنامیم و نه اسپانیولی. «اسپانیول» کلمهای فرانسوی است بهمعنای «منسوب به اسپانیا».
۲۲. الف در فعلِ است همیشه نوشته میشود؛ جز در مواردی که کلمهٔ پیش از آن مختوم به «ا» یا «و» باشد: خداست، اوست. دستورخط فرهنگستان نیز همینگونه است.
۲۳. استانبول و اسلامبول هر دو صحیحاند؛ با این تفاوت که استانبول به تلفظ رایج در ترکیه و دیگر کشورهای جهان نزدیکتر است.
۲۴. استعفاکردن یا استعفادادن؟ بهتر است استعفا را با فعل «کردن» بهکار ببریم. در گذشته، این واژه با فعل «خواستن» نیز میآمده است.
۲۵. مرحوم نجفی کاربرد اسم معنی بهجای جمع گروهه خطا میدانست. یعنی معتقد بود نباید بهجای «روحانیان» بگوییم «روحانیت»، بهجای «مستکبران» بگوییم «استکبار» یا بهجای «مرتجعان» بگوییم «ارتجاع». نجفی بعدها در این موضوع تجدیدنظر کرد.
۲۶. مرحوم نجفی کاربرد کلمات باب استفعال با فعل «خواستن» را «حشو قبیح» میدانست؛ اما اگر این کاربرد رایج شده باشد، شاید نتوان آن را خطا دانست، مانند استمدادخواستن.
۲۷. اسم مذکر و مؤنث در فارسی با هم تفاوت صوری ندارند؛ بنابراین جز در ترکیبهای رایج (کاغذ باطله، قوۀ قضائیه، وسایل نقلیه و…) کاربرد صفت یا اسم مؤنث دلیل روشنی ندارد. لذا بهتر است بهجای کاربرد کلماتی مانند اینجانبه، حاجیه و… آنها را بدون تای تأنیث بیاوریم.
۲۸. اشعه در عربی جمع «شعاع» است؛ اما در فارسیِ امروز عموماً آن را مفرد میبینند. بنابراین جمعبستن این واژه را دیگر نباید خطا دانست.
۲۹. اتوشویی را نباید بهجای «خشکشویی» یا «لباسشویی» بهکار برد. مرحوم نجفی معتقد بود اتوشویی را باید به کارگاههای شستوشوی اتومبیل گفت(؟!).
۳۰. اعاده یعنی «بازگرداندن»؛ بنابراین باید گفت اعادۀ حیثیت «به» فلانی و نه «از».
۳۱. افراط و تفریط متضادند. افراط یعنی زیادهروی و تفریط یعنی کوتاهی. گاهی برخی فکر میکنند این دو مترادفاند.
۳۲. اهالی افغانستان را باید افغان نامید و افغانی یعنی منسوب به افغانها. واحد پول کشور افغانستان نیز «افغانی» نام دارد.
۳۳. اقل، اکثر و دیگر کلماتی که بر وزن «افعل» هستند، در عربی تنوین نمیگیرند؛ اما در فارسی کلمات رایجی مثل «اکثراً» و «اقلاً» را دیگر نمیتوان غلط دانست.
۳۴. مرحوم نجفی استفاده از اکثریت بهجای «اکثر» را خطا میدانست؛ اما واقعیت این است که این کاربرد در نوشتار و گفتار رایج شده است.
۳۵. استفاده از اگرچه، هرچند و… با اما، ولی، لکن و… در یک عبارت (جملهٔ پایه و پیرو) خطا نیست. بهقول حافظ: «اگرچه زندهرود آب حیات است / ولی شیراز ما از اصفهان به.
۳۶. الغا با القا متفاوت است. اوّلی یعنی «لغوکردن»، مانند الغای بردگی؛ اما دومی یعنی «تلقینکردن و آموختن»، مانند القای شبهه.
۳۷. امانتگذار با امانتگزار متفاوت است. اوّلی یعنی کسی که امانتی را به دیگری میسپارد؛ اما دومی یعنی کسی که امانت را ادا میکند؛ یعنی پس میدهد.
۳۸. امپراتور یا امپراطور؟ مرحوم نجفی ضبط اول را بهتر از دوم دانسته است؛ اما فرهنگ املایی خط فارسی فقط ضبط اول را صحیح میداند.
۳۹. انتر یا عنتر؟ بهاحتمالزیاد، «انتر» بهمعنای «بوزینه» واژهای فارسی است و نباید با عین نوشته شود. فرهنگ املایی خط فارسی هر دو صورت را درست دانسته است.
۴۰. انتساب با انتصاب متفاوت است. اوّلی یعنی «نسبتداشتن» و «مرتبطبودن»؛ اما دومی یعنی «گماشتن» و «نصبکردن».
۴۱. فعلهایی مثل انتظار میرود، امید است و… بار معنایی مثبت دارند و باید برای امور پسندیده و خواستنی بهکار بروند.
۴۲. واژهٔ انزجار بهمعنای «تنفر و بیزاری» با همین املا صحیح است. انضجار نه در واژهنامههای مطرح فارسی وجود دارد و نه لغتنامههای عربی.
۴۳. اوباش در عربی جمع است؛ اما در فارسی میتوان آن را جمع بست: اوباشان، اوباشها.
۴۴. برخی صفات تفضیلی در عربی را میتوان در فارسی صفت مطلق دانست و با «تر» آورد. این کاربرد حشو نیست؛ بهقول حافظ: «ایام شباب است شراب ’اولیتر‘».
۴۵. مرحوم نجفی اینک و اکنون را مترادف نمیدانست؛ اما امروزه تمایز این دو بسیار کمرنگ شده است و معمولاً بهجای هم بهکار میروند. البته «اینک» بار ادبی بیشتری دارد و برای بهکاربردن آن باید به زمینهٔ متن توجه کرد
۴۶. باتری یا باطری؟ مرحوم نجفی ضبط اول را ترجیح میداد؛ اما فرهنگ املایی خط فارسی هر دو ضبط را بدون ترجیح یکی بر دیگری صحیح میداند.
۴۷. بادمجان یا بادنجان؟ هر دو درست است و در لغتنامههای دهخدا و معین، و فرهنگ املایی خط فارسی ذکر شده است. مرحوم نجفی معتقد بود شکل دوم بیشتر در متون آمده است.
۴۸. مرحوم نجفی بااینوجود را نادرست میدانست و معتقد بود باوجوداین درست است؛ اما واقعیت این است که هر دو در نوشتار و گفتار امروز بهکار میروند.
۴۹. بحبوحه یا بهبوهه؟ بحبوحه بهمعنای میان هرچیز یا در گرماگرم و گیرودار آن با همین املا صحیح است و گاهی بهغلط بهبوهه نوشته میشود.
۵۰. مرحوم نجفی در اثر را غلط میدانست و معتقد بود فقط #بر_اثر صحیح است؛ اما واقعیت این است که هر دو در گفتار و نوشتار امروز به کار میروند.
۵۱. حرف اضافهٔ «برتر» و «برتری» بهترتیب «از» و «بر» است: برتر از، برتری بر. گاهی این دو را بهجای هم به کار میبرند که خطاست
۵۲. برخوردار را فقط باید برای امور مثبت به کار برد.
۵۳. برگذار یا برگزار؟ مرحوم نجفی هر دو را صحیح و اوّلی را صحیحتر میدانست؛ اما فرهنگ املایی خط فارسی فقط دومی را درست میداند. (مقالهٔ مرتبط از علیاشرف صادقی)
۵۴. واژهٔ بوستان از فارسی به عربی رفته و بهشکل بساتین جمع بسته شده است. بهتر است در فارسی آن را با «ها» جمع ببندیم.
۵۵. بستگی دارد یگانه معادل it depends نیست. معادلهای دیگر: تا ببینیم، تا چه پیش آید، تا چه شود، تا خدا چه خواهد و… .
۵۶. برخی معتقدند کاربرد کلمهٔ بعضی [یا برخی] با حرف اضافهٔ از خطاست. مرحوم نجفی معتقد بود این کاربرد درست است و در متون قدیم نیز نمونههایی دارد.
۵۷. بلیت یا بلیط؟ مرحوم نجفی اوّلی را ترجیح میداد. #فرهنگ_املایی_خط_فارسی نیز فقط همین ضبط را صحیح میداند.
۵۸. بندر واژهای فارسی است و بهتر است بهجای جمع مکسر (بنادر) با «ها» جمع بسته شود.
۵۹. بورس نام کمکهزینهای است که به برخی دانشجویان میدهند و بورسیه عنوان دانشجوی برخوردار از آن است. این دو را نباید بهجای هم به کار برد.
۶۰. مرحوم نجفی معتقد بود کاربرد بهادادن بهمعنای «اهمیتدادن» خطاست. اما این کاربرد بهقدری رایج شده که دیگر نباید آن را خطا دانست.
۶۱. مرحوم نجفی معتقد بود چون بهخاطر در متون گذشتگان بهکار نرفته است، کاربردش در متون دقیق روا نیست. البته نجفی به رواج این اصطلاح واقف بود و بیرونراندن آن از زبان را عملی نمیدانست.
۶۲. مرحوم نجفی کاربرد بهزحمت بهمعنای بهندرت یا گاهوبیگاه را خطا میدانست. اما این کاربرد را فقط در صورتی میتوان خطا دانست که منجر به کژتابی شود.
۶۳. قید بهزودی مربوط به آینده است و کاربرد آن در جملهای با فعل ماضی صحیح نیست.
۶۴. بهعنوان معمولاً گرتهبرداری از as انگلیسی است و خیلی وقتها میتوان حذفش کرد.
۶۵.مرحوم نجفی کاربرد بیتفاوت در معنای «بیاعتنا» را گرتهبرداری و خطا میدانست؛ اما بعدها دراینباره تجدیدنظر کرد.
۶۶. اگر بعد از بیشازپیش صفتی میآید، نباید صفت تفضیلی باشد. (مثال)
۶۷. حرف اضافهٔ بیگانه هم «از» است و هم «با». بنابراین هم «ازخودبیگانگی» درست است و هم «باخودبیگانگی»؛ اما اوّلی اصطلاح شده است.
بسم الله
۶۸. پرتقال نام میوه است و پرتغال نام کشور.
۶۹. پشکل یا پشگل؟ مرحوم نجفی معتقد بود اوّلی صحیح است. توضیح این مطلب را در کتاب غلط ننویسیم ذیل مدخل اشک/اشگ بخوانید.
۷۰. مرحوم نجفی پیادهکردن در معنای «عملیکردن یا اجراکردن» را خطا میدانست؛ اما این اصطلاح را بهعلت رواج در گفتار و نوشتار، دیگر نمیتوان خطا دانست.
۷۱. ظاهراً اصل کلمهٔ فرانسویِ پیژامه (پیژاما) واژهٔ فارسی «پایجامه» بوده است. باوجوداین امروزه «پیژامه» با همین شکل در گفتار و نوشتار رواج دارد و بهتر است آن را تغییر ندهیم.
۷۲. پیشخان یا پیشخوان؟ مرحوم نجفی ضبط اول را صحیح میداند؛ اما فرهنگ املایی خط فارسی ضبط دوم را، آنهم با این تفکیک: پیشخوان (خبر) / پیشخوان (مغازه). یادداشت رضا شکراللهی را دراینباره بخوانید: goo.gl/ie80C1.
۷۳. تا (حرف ربط) باید ناظر به هدف باشد و نه نتیجه.
۷۴. برخی تا (واحد شمارش) را عامیانه و کاربرد آن را خلاف فصاحت میدانند؛ اما اینطور نیست.
مثال: هیچکدام از «شش تا نامزد» در مناظرۀ بهاصطلاح فرهنگی، دربارۀ زبان فارسی سخنی نگفت.
۷۵. تاس یا طاس؟ مرحوم نجفی هر دو را درست میدانست و اوّلی را ترجیح میداد.
۷۶. تپانچه یا طپانچه؟ مرحوم نجفی فقط اوّلی را درست میدانست. در فرهنگ املایی خط فارسی هم صرفاً همین ضبط آمده است.
۷۷. تپیدن و همۀ مشتقات و ترکیبات آن را باید با «ت» نوشت و نه «ط».
۷۸. اگر در جملهبندی ما [دو یا] بیش از دو فعل پشت سر هم قرار بگیرند (تتابع افعال)، فهم عبارت دشوار میشود. در ترجمهها، عموماً برگردان لفظبهلفظ باعث بروز این خطا میشود.
۷۹. مرحوم نجفی تجربهکردن را جز در معنای «آزمودن چیزی و به صحت آن یقینکردن» گرتهبرداری میداند.
۸۰. تحلیل (ازهمگشودن، تجزیهکردن، هضمکردن) با تهلیل (گفتنِ لاالهالّاالله) متفاوت است. مثال: «چون در دل مایهٔ ایمان باشد، زبان به تسبیح و تهلیل مشغول باشد…» (مجالس سبعه، مولوی)
۸۱. تراز یا طراز؟ هر دو صحیح است، با این توضیح که ظاهراً «تراز» از فارسی به عربی رفته و در آن زبان بهشکل «طراز» درآمده است.
۸۲. برخی چنان در پرهیز از شکستهنویسی افراط میکنند که ترخون را ترخان مینویسند و ماکارونی را ماکارانی!
۸۳. مرحوم نجفی معتقد بود بهجای «تسلیت باد» باید گفت «تسلیت میگوییم»؛ چون تسلیت بهمعنای «دلخوشی» است.
۸۴. تشت یا طشت؟ مرحوم نجفی معتقد بود هر دو حالت صحیح است و اوّلی ترجیح دارد. فرهنگ املایی خط فارسی نیز هر دو حالت را بدون ترجیح یکی بر دیگری درست میداند.
۸۵. تشک یا دشک؟ مرحوم نجفی هر دو را صحیح میدانست و اوّلی را ترجیح میداد؛ اما فرهنگ املایی خط فارسی هر دو را بدون ترجیح یکی بر دیگری درست میداند.
۸۶. تصفیهحساب یا تسویهحساب؟ هر دو صحیحاند؛ اما مترادف نیستند و دو کاربرد معناییِ متفاوت دارند. اطلاعات بیشتر: goo.gl/cpYaTQ.
۸۷. مرحوم نجفی معتقد بود چون تقدیر در معنای «قدردانیکردن» در عربی به کار نرفته است، در فارسی فصیح باید از این کاربرد پرهیز کرد؛ اما پیداست که این سخن صحیحی نیست.
۸۸. تکرار فعل بهخودیخود ناپسند نیست، مگر اینکه به زیبایی جمله آسیب بزند. توضیحات بیشتر و راهحل: goo.gl/YIrfV6.
۸۹. تنوینِ قیدساز را تنها باید برای واژگان عربی به کار برد. بنابراین واژگانی مثل «خواهشاً» یا «تلفناً» را نمیتوان صحیح دانست.
۹۰. تمییز و تمیز هر دو در فارسی به کار رفتهاند؛ اما در فرهنگ املایی خط فارسی فقط «تمیز» ذکر شده است، مانند بیتمیز [یا سن تمیز].
۹۱. تنآسایی (دقیقتر: تنآسانی) یعنی آسودگی مادی و خوشگذرانی و نه تنبلی و تنپروری.
۹۲. تنبور یا طنبور؟ مرحوم نجفی هر دو را صحیح میدانست و اوّلی را ترجیح میداد. فرهنگ املایی خط فارسی هر دو را بدون ترجیح یکی بر دیگری صحیح میداند.
۹۳. استثناءً یا استثناءاً یا استثنائاً؟ وقتی تنوین قیدساز به کلمهای میچسبد که با همزه تمام شده است، حرف آخر بهصورت «ئاً» نوشته میشود.
۹۴. تنها+اسم گاه موجب کژتابی است. مثال خطا: «تنها، بازیکن» یا «تنها بازیکن»؟
۹۵. نجفی معتقد بود استفاده از توانستن بهمعنای «ممکنبودن/احتمالداشتن» خطاست؛ اما شاید بهتر باشد این کاربرد را فقط در صورتی خطا بدانیم که منجر به کژتابی شود.
۹۶. توتیا یا طوطیا؟ توتیا (اکسید روی) از داروهای چشم بوده که برای تقویت بینایی هم به کار میرفته است؛ اما طوطیا ظاهراً نامی دخترانه با ریشۀ هندی است.
۹۷. تهویه یعنی «عوضکردن هوا» یا «هوادادن». بنابراین ترکیب «تهویهٔ هوا» را میتوان حشو دانست.
۹۸. ثواب یا صواب؟ ثواب اسمی است بهمعنای پاداش؛ اما صواب صفتی است بهمعنای درست یا مناسب.
۹۹. برخی کلمات و عبارات کلیشه شدهاند و میتوان جایگزینهای زیادی برایشان شمرد. مثلاً بهجای جالب که صفتی کلی و مبهم است، میتوان از این صفات استفاده کرد: دلپذیر، دلکش، جذاب، شنیدنی، خواندنی، گیرا و… .
۱۰۰. جاودان=جاودانه=جاودانی=جاوید=جاویدان (واژگان همگون)
۱۰۱. مرحوم نجفی جداره را واژهای جعلی میدانست و بهجای آن دیواره را پیشنهاد میکرد.
۱۰۲. جذر یا جزر؟ «جذر» (ریشه) یکی از اصطلاحات ریاضی است؛ اما «جزر» را به پایینرفتن آب دریا میگویند.
۱۰۳. جزء یا جزو؟ اصل کلمه در عربی «جزء» است؛ اما فارسیزبانان آن را «جزو» هم نوشته و گفتهاند. بنابراین هر دو شکل صحیح است. در دهخدا ذیل مدخل جزو آمده است: «ظاهراً مخفف جزء بههمزهٔ عربی است و چون آن را مضاف نمایند به چیزی، بهجای همزه واو نویسند و گویند.»
۱۰۴. جقه یا جغه؟ مرحوم نجفی دومی را صحیح میدانست؛ اما فرهنگ املایی خط فارسی فقط اولی را صحیح میداند. بنابراین املای بوته/بتهجقه به همین شکل صحیح است.
۱۰۵. بهتر است اسمهای فارسی [یا بهطور کلی غیرعربی] را جمع مکسر نبندیم، مثل نام برخی نژادها: ارامنه->ارمنیها؛ افاغنه->افغانها و… .
۱۰۶. مرحوم نجفی معتقد بود کلمات غیرعربی را تاحدممکن نباید با ات جمع بست. توضیحِ «تاحدممکن»: مثلاً بار معنایی «فرمایشات» با «فرمایشها» متفاوت است یا برخی اسامی مانند «شمیرانات» اسم خاصاند و نمیتوان تغییرشان داد.
۱۰۷. مرحوم نجفی معتقد بود جمع با جات، مانند ات از بازماندههای عربیمآبی در دوران صفویه و قاجاریه است و بهتر است در فارسی فصیح از آن پرهیز شود.
۱۰۸. هنگام جمعبستنِ کلمات با گان، «ه» غیرملفوظ را باید حذف کرد: غلط: کشتهگان، تشنهگان، برندهگان و… ؛ درست: کشتگان، تشنگان، برندگان و… .
۱۰۹. مرحوم نجفی معتقد بود در فارسی فصیح بهتر است نام جانداران را با ان جمع بست و نه ها، بهویژه جانداران صاحب شعور.
۱۱۰. بهتر و حتی درستتر است که کلماتی مانند مؤمنین، معلمین، روحانیون، انقلابیون و… را بهجای ین یا ون با ان یا ها جمع ببندیم.
۱۱۱. جمعِ جمع در مواردِ رایجشده غلط نیست؛ اما بهتر است جز در موقع ضرورت از آن استفاده نشود. مثال: احوالات، اوباشان، جواهرها، شئونات و…
۱۱۲. اجنه در عربی جمع «جنین» است و نه «جن»؛ اما کاربرد آن در فارسی به این معنا نادرست نیست.
۱۱۳. جناغ و باجناغ با همین املا صحیح است و برخی آن را بهغلط با «ق» مینویسند.
۱۱۴. مرحوم نجفی جعل واژۀ جوهره را بیمورد میدانست و بهجای آن، «جوهر» یا «سرشت» یا «خمیره» را پیشنهاد میکرد.
۱۱۵. ظاهراً جهاز، جهیز، جهازیه و جهیزیه را باید از «واژگان همگون» دانست؛ با این تفاوت که دو واژۀ اخیر در دوران متأخر ساخته شده است.
۱۱۶. استفاده از جهتِ، بهجهتِ و ازجهتِ بهجای «برای» غلط نیست.
۱۱۷. واژۀ challenge در اصل بهمعنای مبارزطلبی و ستیزهجویی است. اکنون اکثر مترجمان آن را به چالش ترجمه میکنند که بهمعنای خودِ جنگ است.
۱۱۸. در فارسی فصیح بهتر است چای را «چایی» ننویسیم. (یا اگر نوشتیم، حداقل همهجا یکجور بنویسیم!)
۱۱۹. مرحوم نجفی عبارت مضحکِ (؟!) چراکهنه را گرتهبرداری از why not میدانست و معتقد بود «بهتر است» از آن استفاده نکنیم.
۱۲۰. چغندر با همین املا صحیح است و برخی بهغلط آن را با «ق» مینویسند. (برخی هم گاهی با ق و گاهی با غ!)
۱۲۱. چمدان واژهای روسی (Чемодан) است. مرحوم نجفی آن را «بهظنقوی» برگرفته از جامهدان فارسی میدانست.
۱۲۲. چنانکه و چنانچه با هم متفاوتاند و نباید یکی را بهجای دیگری بهکار برد.
۱۲۳. چون برای بیان علت بهکار میرود و پسازآن نباید کلماتی مانند ازاینرو، بنابراین و لذا بیاید. مثال خطا: چون او را نپذیرفتند، لذا از این شهر رفت. (حشو)
۱۲۴. مرحوم نجفی کاربرد چهره در معنای «شخص معروف یا مهم» را گرتهبرداری میدانست؛ اما این کاربرد مدتهاست در گفتار و نوشتار رایج شده است.
۱۲۵. حایل یعنی جداکننده و مانع میان دو چیز؛ اما هایل یعنی ترسناک.
۱۲۶. گزاردن بهمعنای انجامدادن و بهجاآوردن است؛ لذا حجگزار صحیح است و نه حجگذار.
۱۲۷. بهتر است در صیغهٔ سومشخص در فعلهای ماضی نقلی، فعل است را بدون قرینهٔ لفظی حذف نکنیم. مثال: برادرم به اصفهان رفته [است] و میخواهد آنجا بماند.
۱۲۸. در فارسی فصیح بهتر است حرف اضافه را تاحدممکن حذف نکنیم. مثال: ننهآسیه لقمه را [به] دستش داد و پیشانیاش را بوسید. باوجوداین، حذف حرف اضافه در برخی موارد کاملاً رایج است: [به]راهافتادن، [از]یادرفتن، [در]خواببودن و… .
۱۲۹. هرگاه یک حرف اضافه با چند کلمهٔ معطوف به هم بهکار رود، باید با هریک از آنها سازگار باشد. صحیح: او علاقهمند و وفادار به کشور است. غلط: او محافظ و علاقهمند به کشور است («محافظ به» معنا ندارد).
۱۳۰. مرحوم نجفی حسابکردن روی کسی/چیزی را گرتهبرداری از to count on میدانست؛ اما معتقد بود چارهای از پذیرفتن آن نیست.
۱۳۱. حوزه بهمعنای پهنه، قلمرو و محدوده است؛ اما حوضه یعنی زمینهایی که در انتهای رود قرار دارد و از آب آن مشروب میشود.
۱۳۲. حوله یا هوله؟ فرهنگ املایی خط فارسی صرفاً «حوله» را صحیح میداند.
۱۳۳. حیات یا حیاط؟ عموم افراد فرق این دو را میدانند؛ اما گاهی خطا میکنند. حیات یعنی زندگانی و حیاط یعنی صحن خانه.
۱۳۴. حیصوبیص در عربی بدون واو عطف و بهمعنای پریشانی و آشفتگی است؛ اما در تداول فارسی واو عطف میگیرد و بهصورت قید مرکبِ «در این حیصوبیص» درمیآید که بهمعنای در این گیرودار است.
۱۳۵. خر واژهای فارسی است؛ اما الاغ واژهای ترکی بهمعنای چاپار است. مرحوم نجفی معتقد بود برای اشاره به درازگوش، در متون فصیح بهتر است از اوّلی استفاده کنیم.
۱۳۶. خشنود یا خوشنود؟ مرحوم نجفی معتقد بود اوّلی بهتر از دومی است؛ اما فرهنگ املایی خط فارسی فقط اوّلی را درست میداند.
۱۳۷. یکی از اشکالات املاییِ بسیار رایج نوشتن خطمی با «ت» است.
۱۳۸. مرحوم نجفی خودکفا را بهدلیل نادرستبودن ساخت «کفا» مسلماً غلط میدانست و معتقد بود بهجای آن باید از «خودبسنده» یا «خودبسا» استفاده کرد. تبصره: خودکفایی صحیح است؛ چون «کفایی» بهدرستی از مصدر «کفایت» ساخته شده است، مانند زراعی از زراعت.
۱۳۹. خورش یا خورشت؟ واژهٔ «خورش» که از بن مضارع (خور)+پسوند (ش) تشکیل شده است، گاهی در گفتار یا نوشتار بهشکل «خورشت» درمیآید که ایرادی ندارد.
۱۴۰. یکی از کلیشههای بسیار رایج در فارسیِ امروز استفاده از داشتن بهجای بیش از بیست فعل دیگر است. مثال: بهتر است جلسهای داشته باشیم، تصویرتان را نداریم، چطور روابطی پایدار داشته باشیم، عرض سلام و ادب دارم.
۱۴۱. دائم یا دائمی؟ در فارسی دائم در مقام صفت یا قید بهکار میرود. بنابراین نیازی نیست به آن یای صفتساز اضافه شود.
۱۴۲. دراویش؟ دراویش جمع مکسر «درویش» در عربی است. ازآنجاکه درویش از فارسی به عربی رفته، بهتر است آن را با ها یا ان جمع ببندیم.
۱۴۳. درب یا در؟ برخی بهاشتباه گمان میکنند درب املای رسمی و صحیحِ در است؛ اما چنین نیست. «درب» واژهای عربی و معادل «طریق» است.
۱۴۴. پیرامون بهجای درباره؟ پیرامون جایگزین درباره نیست و باید در معنای خود بهکار رود: پیرامون چیزی صحبتکردن یعنی حولوحوش آن صحبتکردن، نه دربارهٔ خود آن.
۱۴۵. در جریان قراردادن؟ مرحوم نجفی معتقد بود در جریان قراردادن بهمعنای آگاهکردن، گرتهبرداری و ترکیبی ناهنجار است که البته در فارسی جا افتاده و دیگر چارهای از پذیرفتنش نیست.
۱۴۶. دعوی یا دعوا؟ دعوی (بر وزن گَرمی) یعنی «ادعا» و دعوا در اصطلاح دادگستری یعنی «دادخواهی» و در اصطلاح عامیانه یعنی «کشمکش».
۱۴۷. دکتری یا دکترا؟ دکترا واژهای فرانسوی است؛ اما دکتری از واژۀ فرانسوی دکتر+یای اسمساز فارسی تشکیل شده و ارجح است.
۱۴۸. دکمه یا دگمه یا تکمه؟ مرحوم نجفی معتقد بود هر سه واژه یک معنی دارند و دراینمیان، دگمه رایجتر و صحیحتر بهنظر میرسد؛ اما فرهنگ املایی خط فارسی فرقی بین دکمه و دگمه نگذاشته و اشارهای به تکمه نکرده است.
۱۴۹. دورِ زمانه؟ شکل اصلی و صحیحتر دو عبارت دورهزمانه و دوروزمانه چنین است: دورِ زمانه. دور زمانه یعنی «گردش روزگار» و بهمعنای «عصر» و «زمان» هم بهکار میرود.
۱۵۰. دوستدار یا دوستار؟ دوستدار و دوستار هر دو صحیحاند.
۱۵۱. دوقلو، سهقلو و… ؟ برخی معتقدند دوقلو واژهای ترکی است و ساختن «سهقلو» و «چهارقلو» برپایهٔ آن خطاست؛ اما مرحوم نجفی کاربرد این واژگان را جایز میدانست.
۱۵۲. را (۱). کاربرد را پس از اسم نکره خطا نیست؛ مگر اینکه فعل جمله لازم باشد. مثال خطا: کیفی را که خریده بودم، گم شد.
۱۵۳. را (۲). رای پس از فعل از دیدگاه ادبا و ویراستاران:
ابوالحسن نجفی: استعمال «را» پس از فعل بهخلاف سنت هزارودویستسالۀ زبان فارسی است و در همهحال باید از آن پرهیز کرد (غلط ننویسیم، ص۲۰۶).
احمد سمیعی (گیلانی): کاربرد را پس از فعل مکروه است (نگارش و ویرایش، ص۲۰۸). (خطاهای مکروه هرچند بهزعم زبانشناسان خطا شمرده نمیشود، در عرف ادبا، اگر هم خطا نباشد، مکروه است و بهتر است از آن پرهیز شود.)
حسن ذوالفقاری: بهکاربردن «را» پس از فعل از پربسامدترین غلطهایی است که در سالهای اخیر در کاربرد زبان معیار دیده میشود (goo.gl/1Dhaj5).
علی صلحجو: واقعیت این است که این روزها بسیاری از مردم، چه فرهیخته و چه غیرفرهیخته، در گفتار، «را» را پس از فعل بهکار میبرند… اگر یکی از نشانههای سلامت نثر را نزدیکی آن به زبان گفتار بدانیم، باید دراینباره تأمل کنیم (نکتههای ویرایش، ص۲۲۳).
ناصر نیکوبخت: در نگارش فارسی امروز، حرف «را» نشانهٔ مفعول بیواسطه است و باید بلافاصله پس از معمول خود بیاید؛ بنابراین کاربرد آن پس از فعل، یای نکره، نهاد، متمم و بین اجزای فعل مرکب، غلط محسوب میشود (مبانی درستنویسی، ص۸۱).
بهروز صفرزاده: «را» باید پس از مفعول جمله و پیش از «که» بیاید، نه پس از فعل (دستنامۀ ویرایش، ص۵۷).
۱۵۴. رعنا در عربی یعنی «زن نادان» (دهخدا)؛ اما در فارسی، از قدیم بهمعنای «زیبا» و «خوشاندام» رایج شده است.
۱۵۵. فعل رفتن بهمعنای «بهزودی کاری کردن/اتفاقی افتادن» گرتهبرداری است و باید از آن پرهیز کرد.
۱۵۶. کاربرد رنجبردن در معنای «مبتلابودن، گرفتاربودن، دچاربودن» گرتهبرداری و خطاست.
۱۵۷. کاربرد رنجبردن برای غیرجاندار خطاست.
۱۵۸. مرحوم نجفی کاربرد بشریت بهجای بشر، روحانیت بهجای روحانیان، و… را گرتهبرداری، تحریف زبان و مغایر با روح زبان میدانست؛ اما بعدها و بر اثر رایجترشدن این کاربرد، نظر خود را تعدیل کرد.
۱۵۹. رویه یعنی «اندیشهٔ توأم با ژرفنگری» و کاربرد آن بهجای «روش» خطاست. صفت «بیرویّه» بهمعنای «نااندیشیده» غلط نیست.
۱۶۰. زغال یا ذغال؟ مرحوم نجفی اولی را صحیح میدانست. در فرهنگ املایی خط فارسی نیز همین املا آمده است؛ اما مرحوم دهخدا در لغتنامه نوشته است: «…ظاهراً چنانکه معمول نیز همان است، با ذال صحیح باشد.»
۱۶۱. زندگی یا زندگان؟ در اصل، «زندگانی» یعنی «طول مدت زندگی»؛ اما تفاوت معنایی این دو واژه بهمرور از بین رفته است و این دو بهصورت واژگان همگون درآمدهاند.
۱۶۲. سالانه یا سالیانه؟ هر دو صحیح است.
۱۶۳. سرمهای یا سورمهای؟ مرحوم نجفی فقط اولی را درست میدانست؛ اما فرهنگ املایی خط فارسی هر دو را صحیح میداند.
۱۶۴. مرحوم نجفی معتقد بود استفاده از سقف بهجای «حداکثر» یا «نهایت»، گرتهبرداری است.
۱۶۵. سلامت یا سلامتی؟ سلامت مصدر است و نیازی به یای مصدرساز ندارد. بهتر است از کاربرد «سلامتی» در متون فصیح پرهیز کنیم.
۱۶۶. عبارت «در سن …سالگی» صحیح نیست؛ چون حشو دارد. یا باید «سن» را حذف کرد یا «سالگی» را.
۱۶۷. مرحوم نجفی سؤالپرسیدن را خطا میدانست؛ چون سؤال، خود بهمعنای پرسش است.
۱۶۸. سهلوممتنع یا سهلِ ممتنع؟ مرحوم نجفی ترکیب سهل ممتنع را به همین شکل و بدون واو عطف صحیح میدانست؛ اما فرهنگ درستنویسی سخن هر دو شکل را جایز میداند. اصل این ترکیب در زبان عربی، بدون واو عطف است.
۱۶۹. شاغول یا شاقول؟ هر دو درست است؛ اما مرحوم نجفی فقط اوّلی را درست میدانست.
۱۷۰. شانس؟ کلمهٔ chance در انگلیسی و فرانسوی، علاوهبر «بخت، اقبال»، بهمعنای «احتمال، امکان» هم هست. هریک از این دو را باید در جای خود بهکار برد.
۱۷۱. شصت و شست؟ شصت (عدد) و شست (انگشت) هر دو فارسی است؛ ولی ظاهراً برای تمایزبخشیدن به این دو، یکی را با «ص» و دیگری را با «س» مینویسند. در متون کهن، هر دو با «س» بوده است.
۱۷۲. شکرگزار یا شکرگذار؟ شکرگزار با همین املا صحیح است و نوشتن آن با «ذ» خطاست.
۱۷۳. «شناسی» اسمساز است و «شناختی» صفتساز. «جامعهشناسی» اسم است و «جامعهشناختی» صفتی است معادل «جامعهشناسانه». شناسی و شناختی را نباید بهجای هم بهکار برد.
۱۷۴. شیء یا شیئی؟ املای «شیء» در عربی و فارسی به همین صورت است و هنگامی که یای نکرهساز بگیرد، بهصورت «شیئی» نوشته میشود. این واژه در فرهنگ املایی خط فارسی نیز به همین شیوه آمده است.
۱۷۵. ضخیم یکی از کلماتی است که ریشهٔ عربی دارد (ضخم)؛ اما در عربی بهکار نرفته و ساختهٔ فارسیزبانان است. فرستهٔ مرتبط: t.me/virastarbashi/325.
۱۷۶. ضربالاجل با همین املا صحیح است و بهمعنای «تعیین مهلت» است. در تداول امروز، از این واژه بهجای «مهلت» استفاده میشود.
۱۷۷. عبارت وصفی عبارتی را میگویند که فعل آن بهجای اینکه به یکی از صیغههای صرفی باشد، بهصورت صفت مفعولی (بن ماضی+ه) است. عبارت وصفی منحصر به زبان نوشتار است و هرگز در زبان گفتار وارد نشده است. امروزه در زبان نوشتار نیز سادهتر و حتی فصیحتر این است که از کاربرد عبارت وصفی خودداری کنیم. غلط: به بانک رفته در صف ایستادم؛ درست: به بانک رفتم و در صف ایستادم.
۱۷۸. عرب در زبان عربی و در متون قدیم فارسی اسم جمع است؛ اما در فارسی امروز، بهصورت مفرد بهکار میرود و برای جمعبستن آن میگویند «عربها».
۱۷۹. عسکری یا عسگری؟ عسکر واژهای عربی است و نوشتن آن با گاف خطاست. این خطا احتمالاً به این دلیل رخ میدهد که «عسکر» برگرفته از «لشکرِ» فارسی است.
۱۸۰. کاربرد عملیاتها مجاز است؛ چون ازسویی فارسیزبانان مفرد «عملیات» (عملیه) را نمیشناسند تا از این جمعِ جمع بپرهیزند و ازسویدیگر، مترادفی برای جانشینی آن نمییابند.
۱۸۱. اگر پس از عهدکردن (یا افعال مشابه) جملهٔ پیرو بیاید، باید فعلِ آن را بر وجه التزامی آورد و نه اخباری. غلط: قول داد میرود. درست: قول داد برود.
۱۸۲. غدغن یا قدغن یا غدقن؟ این کلمه را به هر سه صورت مینویسند؛ اما ترجیح با شکل اول است: غدغن. فرهنگ املایی خط فارسی نیز این واژه را به همین صورت ضبط کرده است.
۱۸۳. غلطیدن غلط است. «غلتیدن» و همهٔ مشتقات آن را باید با «ت» نوشت.
۱۸۴. برخی مترجمان بر اثر شتابزدگی یا تنبلی فکری، همهجا جملهٔ «فراموشش کن» را بهازای اصطلاح forget it میآورند. مرحوم نجفی معتقد بود بهجای این اصطلاح، بهتناسب موقعیت، میتوان از اصطلاحات دیگری استفاده کرد: قابلی ندارد، چیزی نیست، بگذریم، مهم نیست، فکرش را نکن، به جهنم، شد که شد و… .
۱۸۵. فرغون یا فرقون؟ فرهنگ املایی خط فارسی هر دو را درست میداند؛ اما یکدستی، همچنان مهمترین اصل در ویرایش صوری است!
۱۸۶. حرف آخر کلمهٔ فرمانده ملفوظ است. بنابراین، نباید در حالت اضافه، آن را بهصورت «فرماندهٔ» یا «فرماندهی» نوشت.
۱۸۷. فکرکردن یا گمانکردن؟ فکرکردن را نباید بهجای گمانکردن بهکار برد. «فکر» با «گمان» فرق دارد و هریک را باید در جای خود استفاده کرد.
۱۸۸. فوقالذکر ترکیب غلطی است که نه در عربی بهکار رفته است و نه در متون معتبر فارسی. جایگزینها: مذکور، مزبور، یادشده، پیشگفته.
۱۸۹. مترجمان معمولاً پسوند able را به «قابلِ…» و متضاد آن (با پیشوند un) را نیز به «غیرقابلِ…» برمیگردانند؛ اما زبان فارسی برای بیان این مفهوم، قابلیتهای بسیاری دارد. قابلدرمان: درمانپذیر؛ قابلفهم: فهمیدنی؛ قابلتوجه: شایانتوجه؛ غیرقابلتصور: دور از تصور؛ قابلتوجیه: توجیهبردار؛ قابلاطمینان: مطمئن؛ و… .
۱۹۰. مرحوم نجفی مانند دهخدا معتقد بود هم قورباغه صحیح است و هم غورباغه؛ اما در فرهنگ املایی خط فارسی فقط ضبط اول ذکر شده است.
۱۹۱. وقتی از ترکیبهایی مثل وعدهدادن و قولدادن استفاده میکنیم، وجه فعل در جملهٔ پیرو باید التزامی باشد. غلط: قول دادی میآیی؛ درست: قول دادی بیایی. غلط: قول داد خواهد رفت؛ درست: قول داد برود.
۱۹۹. کارگذار یا کارگزار؟ کارگذار یعنی کسی که کارها را راه میاندازد و موانع را برطرف میکند؛ اما کارگزار یعنی کسی که کارها را انجام میدهد. مرحوم نجفی معتقد بود راه سادهتر و عملیتر این است که این واژه را همهجا با «ز» بنویسیم.
۱۹۳. کاندیدا یا کاندید؟ کاندیدا یعنی داوطلب، نامزد. کاندید یعنی سادهدل، معصوم. هر دو واژه فرانسویاند.
۱۹۴. کموبیش یا کمابیش؟ هم کموبیش درست است و هم کمابیش. در فرهنگ املایی خط فارسی «کموبیش» به همین شکل با نیمفاصله ضبط شده است.
۱۹۵. کنکاش دستکم امروزه دو معنا دارد: مشورت و جستوجو. مرحوم نجفی معتقد بود بهکاربردن این واژه در معنای دوم خطاست؛ اما دلیلی برای این مدعا وجود ندارد.
۱۹۶. گرداندن (گردانیدن). استفاده از این فعل در معنای عام آن، یعنی بهجای کردن، در متون معتبر فارسی شواهد بسیاری دارد. بنابراین نباید آن را غلط دانست.
۱۹۷. گلهگذاری یا گلهگزاری؟ گلهگزاری را هم مانند سپاسگزاری و شکرگزاری و کارگزاری و… باید با «ز» نوشت. فرستههای مرتبط: یک: https://t.me/virastarbashi/355، دو: https://t.me/virastarbashi/322، سه: https://t.me/virastarbashi/376.
۱۹۸. لازم به ذکر است و عبارات مشابه آن، مانند «لازم به یادآوری است»، «لازم به توضیح است» و… را نمیتوان صحیح دانست؛ چون «لازمبودن»، حرف اضافهٔ «به» نمیگیرد. چاره چیست؟ این آواچه را بشنوید: https://virastaran.net/a/av/15453/.
۱۹۹. لشکر یا لشگر؟ مرحوم نجفی معتقد بود این واژه با «ک» نوشته میشود و نوشتن آن با «گ» خطاست.
۲۰۰. ماده یا مادّه؟ «ماده» بر وزن «ساده» واژهای است فارسی، در مقابلِ «نر». «مادّه» بر وزن «قارّه» کلمهای است عربی بهمعنای «جوهر تشکیلدهندهٔ اجسام». پس بهتر است نگوییم «نر و مادّه»!
۲۰۱. ماهانه یا ماهیانه؟ هر دو صحیح است. فرستهٔ مرتبط: https://t.me/virastarbashi/302.
۲۰۲. متبوع یا مطبوع؟ متبوع: مورد اطاعت، مورد تبعیت، کشور یا سازمانی که فرد، تابع آن است. مطبوع: خوشایند، پسندیده.
۲۰۳. متفاوتبودن با یا متفاوتبودن از؟ این ترکیب فعلی با حرف اضافهٔ «با» بهکار میرود و کاربرد آن با «از» گرتهبرداری است. در همین زمینه طنز کوتاهی بخوانید از حسن غلامعلیفرد: http://www.ghanoondaily.ir/fa/news/main/82367/%C2%AB%D9%85%D8%AA%D9%81%D....
۲۰۴. «مشت کسی را بازکردن» داریم، «مچ کسی را گرفتن» هم داریم؛ اما «مچ کسی را بازکردن» نداریم.
۲۰۵. محذور یا محظور؟ محظور یعنی حرام و ممنوع. این واژه در فارسی امروز تقریباً بهکار نمیرود. محذور یعنی آنچه از آن میترسند، مانع، گرفتاری. البته «معذور» هم داریم که در دهخدا چنین معنی شده است: «آنکه عذر و بهانهٔ وی پذیرفته باشد.» پس بهقول رضا شکراللهی، آنچه شما دارید یا در آن قرار میگیرید، محذور است و آنچه شما هستید که باعث میشود عذرتان پذیرفته باشد، معذور است.
۲۰۶. مذکور یا مزبور؟ هر دو صحیح و تقریباً به یک معنیاند. فرستهٔ مرتبط: https://t.me/virastarbashi/362.
۲۰۷. مربوطه در عربی صفت مؤنث است؛ درحالیکه در فارسی، مذکر و مؤنث با هم تفاوت صوری ندارند. بنابراین بهتر است بهجای این واژه از جایگزینهایی مانند «مربوط» یا «مرتبط» استفاده کنیم. فرستهٔ مرتبط: https://t.me/virastarbashi/45.
۲۰۸. مصراع یا مصرع؟ هر دو صحیح و رایج است. معنای لغوی جالبی هم دارد: یکی از دو لنگهٔ در.
۲۰۹. معتنابه یا متنابه؟ معتنابه یعنی «قابلاعتنا» و «مهم». در تداول نیز بهمعنی «هنگفت» به کار میرود. برخی بهپیروی از تلفظِ آن در گفتوگوهای معمول، این واژه را بدون «ع» و بهشکل «متنابه» مینویسند که دقیق نیست.
۲۱۰. ملافه یا ملحفه؟ اصل این واژه در عربی «مِلحَفَه» است که فارسیزبانان آن را «ملافه» تلفظ میکنند و مینویسند و اشکالی ندارد؛ مانند «ملاقه» که در اصل «مِلعَقَه» بوده است.
۲۱۱. ملغمه یا ملقمه؟ هر دو صحیح است. مرحوم نجفی صورت دوم را خطا میدانست؛ اما دستکم در دهخدا هر دو صورت آمده است، با این توضیح که «ملقمه» برگرفته از «ملغمه» معرفی شده است.
۲۱۲. منسوب یا منصوب؟ یکی از دوگانههای پردردسر املایی است که باید بهتفکیک، آن را بررسید. منسوب یعنی «دارای نسبت» و «نسبت دادهشده». مثال: ۱. او از منسوبان (قوموخویش) من است؛ ۲. او را به خیانت منسوب کردند (نسبت خیانت به او دادند). منصوب یعنی «برگماشته و تعیینشده». مثال: او را به سِمت نخستوزیری منصوب (نصب) کردند.
۲۱۳. مُنَغَّص یا منقص؟ میگویند: «عیش کسی را منغص کردن.» منغص یعنی «تیره و مکدّر» و با همین املا درست است.
۲۱۴. مواجه یا مواجهه؟ هر دو درست و هر کدام معنیِ خاصِ خودش را دارد. مواجهه یعنی «رودرروشدن/کردن»؛ مثلاً میگویند: «میان متهم و گواهان مواجهه صورت گرفت.» و مواجه یعنی «روبهروشونده»؛ مثلاً میگویند: «با خطر بزرگی مواجه شد.» در ضمن، های آخر در مواجه ملفوظ است و در مواجهه ملفوظ نیست؛ پس مینویسیم «مواجهم با…»، نه «مواجهام با…» و همچنین مینویسیم «مواجههٔ با…»، نه «مواجههِ با…».
۲۱۵. موقت یا موقتی؟ موقت یعنی «غیرثابت» و «ناپایدار». پس خودش صفت است و نیازی نیست یای صفتساز به انتهایش اضافه کنیم و بنویسیم موقتی.
۲۱۶. میدانها یا میادین؟ میدان واژهای فارسی است که در عربی جمعش را میادین مینویسند. بهتر است در فارسی با علامت جمع فارسی جمعش ببندیم: میدانها.
۲۱۷. میباشد یعنی «است». برخی بهکل استعمالش را بهجای است غلط میدانند. مرحوم نجفی منکر وجودش در نظم و نثر قدیم نبود، ولی میگفت بهتر است میباشد را بهجای است بهکار نبریم، چون اولاً صورتهای دیگر باشیدن در نوشتار و گفتار مردم رایج نیست و بهتر است زبان نوشتار هرچه بیشتر به زبان روزمره نزدیکتر باشد و ثانیاً میباشد هیچ فرقی با است ندارد و دلیلی ندارد که جایگزین آن شود، مگر برای جلوگیری از تکرار است.
۲۱۸. میلیارد و میلیون یا ملیارد و ملیون؟ این دو کلمه فرانسویاند و به املا و تلفظِ میلیارد و میلیون درستاند.
۲۱۹. ناهار یا نهار؟ نهار عربی است بهمعنای «روز» و ناهار فارسی است بهمعنای همان غذایی که ظهر میخوریم. مرحوم نجفی استفادهٔ نهار بهجای ناهار را بهکل اشتباه نمیدانست و معتقد بود «میتوان آن را مخفف همان ناهار فارسی دانست.»
۲۲۰. نردبان یا نردبام؟ نردبان به همین صورت درست است و صورتهای نردبام و نوردبان و نَوَردْبام (لابد بهمعنای «وسیلۀ نوردیدن بام»!) همگی غلطاند.
۲۲۱. مرحوم نجفی استفاده از نشستن را در عباراتی مثل «به تماشا نشستن»، «به نگهبانی نشستن»، و «به گفتوگو نشستن» را نمیپسندید و میگفت: «امروزه بهتر است که در همۀ موارد فوق پرداختن بهکار رود.»
۲۲۲. نظرات یا نظرها؟ در فارسی، هر دو درست است. در عربی نمیشود کلماتی را که سه حرف دارند با ات جمع بست، ولی در فارسی اشکالی ندارد. مرحوم نجفی ابتدا نظرات را غلط میدانست، اما بعدها دراینباره تجدیدنظر کرد و درستیِ آن را پذیرفت.
۲۲۳. نقایص با نواقص؟ این دو کلمه را نباید بهجای هم بهکار برد. نقایص یعنی «عیوب» و نواقص یعنی «ناکاملها» و «ناتمامها». پس اصطلاح «رفع نقایص» غلط است و باید بنویسیم «رفع نواقص».
۲۲۴. نقطهنظر ترجمهٔ لفظبهلفظِ point de vue فرانسوی یا point of view انگلیسی است و، بهاعتقاد مرحوم نجفی، در فارسی بیمعناست و بهتر است بهجای آن از نظر یا نظرگاه استفاده شود.
۲۲۵. نگهدار یا نگهدار؟ مرحوم نجفی بین نگهدار و نگهدار تفاوت دستوری قائل بود و معتقد بود «نگهدار دومشخصمفردِ امرِ فعلِ نگهداشتن است و باید جدا نوشته شود […]، اما نگهدار صفت است و سرهم نوشته میشود.»
۲۲۶. نشانگر و نمایانگر؟ مرحوم نجفی این دو کلمه را درمعنای «نشاندهنده» غلط میدانست و معتقد بود «پسوند گر معمولاً بهمعنای سازنده و مجازاً کننده و انجامدهنده است و همراه اسم میآید.» وی نشاندهنده را بهجای این دو واژه پیشنهاد داده است.
۲۲۷. برخی نمودن را بهجای کردن بهکل غلط میدانند. مرحوم نجفی، ضمن پذیرفتن وجود این کاربرد در نظم و نثر قدیم، به چهار دلیل معتقد بود «بهتر است که از استعمال آن بهجای کردن خودداری شود.» اولاً چون اغلب هیچ تفاوتی با کردن ندارد، ثانیاً چون تکرار فعل لزوماً بد نیست، ثالثاً در گفتار هرگز نمودن بهجای کردن استفاده نمیشود، و رابعاً دو معنای نمودن (بهخصوص معنای «بهنظرآمدن») امروزه در نوشتن و ترجمهکردن سخت موردنیاز است و باید کوشید که بارِ معنایی مختلف آن کم شود تا هرچه صریحتر بر این معنای اخیر دلالت کند.
۲۲۸. مرحوم نجفی واژۀ نوین را غلط میدانست و معتقد بود «کلمۀ نوین از ساختههای اهلِقلم در نیم قرنِ اخیر است [و] نه در متون معتبر ادبیات فارسی آمده است و نه در گفتار روزمرهٔ مردم بهکار میرود و نه معنایی افزون بر نو دارد و باید از استعمال آن پرهیز کرد.» برای خواندن دلایل وی، به مدخل نوین در غلط ننویسیم مراجعه کنید. البته برخی با این نظر مخالفاند. برای مثال، به این فرسته توجه بفرمایید: https://t.me/azvirayesh/134.
۲۲۹. برخی گفتهاند که وجوه خود جمع وجه است و به وجوهات نیازی نداریم، اما مرحوم نجفی آن را از مصادیق جمعِ جمع در فارسی میدانست و معتقد بود استفاده از آن اشکالی دارد.
۲۳۰. وهله یا وحله؟ وهله یعنی «نوبت» و با همین املا درست است.
۲۳۱. در فارسی های ملفوظ داریم و های غیرملفوظ. در کلماتی مثل فرمانده و توجه و بازده و گره و جز اینها، های آخرشان ملفوظ است و در کلماتی مثل علاقه و منزله و مثابه و خانه و جز اینها، های آخرشان ملفوظ نیست. پس باید بنویسیم «فرماندهِ پادگان»، نه «فرماندهٔ پادگان» و «توجهم»، نه «توجهام» و… . همچنین باید بنویسیم «بهمنزلهٔ»، نه «بهمنزلهِ» و «بهمثابهٔ»، نه «بهمثابهِ» و «علاقهمند»، نه «علاقمند» و… .
۲۳۲. هجده یا هیجده؟ همهٔ املاهای هجده و هیجده و هژده و هیژده درستاند و هر چهار صورت در متون معتبر فارسی بهکار رفتهاند.
۲۳۳. هَرَس یا حَرَس؟ هرس یعنی «بریدن شاخههای زائد درخت» و با همین املا درست است.
۲۳۴. راجعبه چگونگیِ فعلِ جملههایی که فاعل آنها هریک یا هیچیک است، مرحوم نجفی معتقد بود «هرگاه فاعل جملهای هریک یا هیچیک باشد فعل آن جمله را میتوان به صیغهٔ جمع یا مفرد آورد و هیچکدام غلط نیست.»
۲۳۵. برخی آوردن هست بهجای است را بهکل غلط میدانند و هست را فقط بهمعنای «وجود داشتن» یا نشانهٔ تأکید میدانند و است را فقط رابطه یا فعل اسنادی میشمارند و بهنظرشان جملهٔ «او هنوز جوان هست» غلط است. مرحوم نجفی این نظر را تا حدودی درست میدانست، ولی درنهایت معتقد بود «استعمال هست بهجای است و بالعکس غلط نیست، اما اگر هرکدام از آنها، برطبق آنچه گفته شد، بهجای خود بهکار روند البته بهتر است.»
۲۳۶. مرحوم نجفی ترکیب همیشهٔ تاریخ را غلط میدانست و معتقد بود «ترکیب بیمعنایی است که بهتازگی ورد زبان مطبوعات و رادیو و تلویزیون شده است […] و ترکیبی غلط ولی پرطمطراق است و اغلب اوقات بهکلی زائد است.»
۲۳۷. یقه یا یخه؟ هر دو درست است، اما ظاهراً امروزه یقه حالت معیار یافته و یخه حالت محاوره.
۲۳۸. یک برای امر کلی و درمعنای هر بهکل غلط است؛ مثلاً در جملهٔ «احمد میخواهد در آینده یک پزشک بشود»، یک زائد است. این یکها نتیجهٔ تقلیدِ بیدلیل از زبانهای فرنگی هستند. درمورد کاربرد دیگر یک، مرحوم نجفی یک را بهعنوان علامت نکره قاطعاً غلط نمیدانست و هر دو ترکیب «یک روز» و «روزی» را درست میدانست، اما معتقد بود «اجماع یک و ی نکره یا وحدت در یک کلمه خلاف فصاحت است [و] بهجای “یک روزی او را دید” باید گفت: “یک روز او را دید” یا ” روزی او را دید”.»
و در زیر تعدادی از اصطلاحات کاربردی را میبینیم:
برای ورود به بخش آموزشی سایت کلیک کنید
برجسب ها : استودیو صداهای همراه، گویندگی، آموزش، مسابقه گویندگی، فن بیان، غلط ننویسیم.
علی علیزاده آوریل 7, 2020
تمرین نریشن متن خوانی علمی
Copyright accvs.com
ارسال نظر (0)