رادیو همراه برنامه لحظه ها 20 " کلیک کنید " - استــــودیو صـــداهای هـــــمراه

با نام و یاد خدای مهربان ، با سلام خدمت همه ی همراهان همیشگی با شما هستیم با : رادیو همراه ( هفدهم خرداد رادیویی ) برنامه لحظه ها با ما همراه باشید.

لینک دانلود هفدهم خرداد رادیویی

حکیم ابوالقاسم فردوسی

56 سال است که فردوسی هر روز از وسط یکی از میدان‌های مرکزی شهر، تهران دودگرفته و پر از ترافیک را با اتفاق‌های ساده و پیچیده‌اش نگاه می‌کند. شاعری که 30 سال درباره‌ی پهلوانی‌ها و اسطوره‌های سرزمینش شعر سرود، حالا به یکی از نمادهای مهم پایتخت تبدیل شده است.

به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی ایسنا، 25 اردیبهشت‌ماه روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر و حماسه‌سرای نامی ایران است. شخصیت این شاعر در اندازه‌ای است که از او، مجسمه‌ها و تندیس‌های بسیاری در ایران و کشورهای دیگر ساخته و در مکان‌های مختلف نصب شده است. مجسمه فردوسی در هر جای این دنیا که نصب شده باشد، نشانه‌ای از قدمت و اهمیت فرهنگ و ادبیات ایران و شاهکار این شاعر بزرگ یعنی «شاهنامه» است.

کلیپ فیلم وقتی برگشتم با صدای دین مارتین

دختر دین مارتین از پدرش و میراث او می‌گوید

دینا مارتین می‌دانست که می‌خواهد یک هنرمند سرگمی‌ساز باشد و از همان زمانی که در ردیف جلوی کوپا روم در هتل سندز لاس‌وگاس نشسته بود و هنرنمایی پدرش دین مارتین را نگاه می‌کرد، می دانست فردای او جز این نخواهد بود.

به نقل از فاکس نیوز، این دختر که حالا ۶۹ ساله است در این باره گفته است: پدرم را با یک تاکسیدو روی فرش قرمز میدان به یاد می‌آورم. او داشت به علاقه‌مندانش امضا می‌داد و خیلی شاد بود. خیلی عالی به نظر می‌رسید و تماشاگرانش عاشقش بودند. انگار یک جادوست. همیشه دلم می‌خواست من هم یک هنرمند باشم.

دینا که در سراسر جهان سفر کرده و با موسیقی جاز هنرنمایی کرده است، اخیرا آلبوم جدیدش با عنوان «خیابان شناور» را منتشر کرد. این آلبوم در استودیو کاپیتول ضبط شده و این همان جایی است که او پدرش را در حال ضبط کردن اولین آلبوم پرفروشش که «نامبر وان» شده بود، تماشا کرده بود. این آلبوم سال ۱۹۵۵ با عنوان «خاطرات از این ساخته می‌شوند» منتشر شده بود.

این خواننده می‌گوید: فرانک سیناترا اولین کسی بود که این عشق را در من ایجاد کرد. من به فرانک گفتم چطور می‌توانی این کار را بکنی و روی صحنه آواز بخوانی؟ و او گفت: اوه، با یک نفس عمیق، به دیافراگمم فشار می‌آورم و می‌توانم حتی پیش از این که یک نت بیرون بیاید بگویم می‌توانم عالی باشم یا نه. من به او گفتم: واقعا پدرم هم همین کار را می‌کند؟ و او گفت: نه پدرت هیچ ایده‌ای درباره این که چطور باید این کار را کرد ندارد، او فقط این کار را انجام می‌دهد.