play_arrow

موج بزرگداشت - تیم

موج بزرگداشت شماره 21 “کلیک کنید”

علی علیزاده مارس 12, 2018 480


زمینه
share close

باسلام خدمت تمام شنوندگان عزیز: موج بزرگداشت موجیست هفتگی، در این موج از بزرگانی که در طول هفته بدنیا آمدند و اثر ماندگاری از خود بجا گذاشتند و نشان دادند که میتوان خوب زندگی کرد و کیفیت زندگی چنین هست، به صوت درآوردیم، با انرژی همراهی کنید…

زادروزهای هفته ی دوم اسفند
اخوان ثالث
شاپور
ابتهاج

گویندگان
خانم نیک اختر
آقای بابایی
آقای حقی
آقای باقری
آقای رضائیان

سرپرست گویندگان: علیرا شعبانعلی
صدابردارعلی علیزاده

استودیو صداهای همراه

استودیو صداهای همراه

مارا همراهی کنید در این قسمت🌟🌟🌟
💯 راه های ارتباطی :☎📞
1- WEB : www.accvs.com 🌐
2- INSTA : accvstudio 🆗
3- TELEGRAM : @accompanimentvoicesstudio 🆙
4- ID : @alializadehkashani

لینک دانلود موج بزرگداشت 21

در سه قسمت زیر موج بزرگداشت بصورت جداگانه تفکیک شده( بر اساس بزرگان این هفته )

دانلود قسمت اول از موج بزرگداشت 21 (مهدی اخوان ثالث)

دانلود قسمت دوم از موج بزرگداشت 21 ( پرویز شاپور)

دانلود قسمت سوم از موج بزرگداشت 21 (هوشنگ ابتهاج )

 

در قسمت های پایین توضیحاتی مختصر از این بزرگان میخوانیم:

مهدی اخوان ثالت:

بیوگرافی و زندگینامه مهدي اخوان ثالث ( م - اميد )

 

مهدي اخوان ثالث ( م – اميد ) در سال 1307 هجري شمسي در مشهد قدم به عرصهء هستي نهاد. نام پدرش، علي و نام مادرش مريم بود. پدر ِ مهدي از مردم يزد بود كه در جواني به مشهد مهاجرت كرده و در اين شهر سكونت اختيار نموده و ازدواج كرده بود. وي به شغل داروهاي گياهي و سنتي مشغول بود. اخوان به هنگام تولد با يك چشم واردِ اين جهان شد اما پس از مدتي چشمِ ديگر او به‌روي عالم و آدم باز شد، خود در اين باره مي گويد: « پدر من عطار – طبيب بود و مادر هم كارش خانه‌داري و بعدها هم دعاگويي و نماز و طاعت و زيارت امام رضا و از اين قبيل. بعد از مدتي با درمان‌هاي پدر و دعاهاي مادر ونذر و نيازهايش آن چشم ديگر را هم به دنيا گشودم. خدا به من رحم كرد و الا حالا دنيا را با يك چشم مي‌ديدم. اما حالا با دو چشم مي بينم.»

مهدي اخوان ثالث تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاه خود به پايان رسانيد و فارغ التحصيل هنرستان صنعتي شد. گرايش به هنر موسيقي، قسمتي از فعاليت‌هاي دوران كودكي مهدي اخوان ثالث را تشكيل مي‌داد او مي‌گويد : « مشكلي كه من داشتم در ابتداي كار پيش از كار شعر، پدرم مردي بود ـ يادش برايم گرامي ـ كه به قول معروف قدما روي خوش به بچه نمي‌خواست نشان بدهد، به پسرش به فرزندش يعني اخم‌ها در هم كشيده و از اين قبيل و من مانده بودم چه كنم، پيش از شعر، من با موسيقي سرو كار پيدا كرده بودم، پيش استاد سليمان روح افزا مي‌رفتم و همچنين پسرش ساز مي‌زدم، تار … من نمي‌گذاشتم پدر بفهمد كه من با ساز سر و كار دارم، چون مي‌دانستم تعصبش را. برادرش را وادار كرد كه تار را دور بيندازد و كار نكند و اينها، تار برادرش را كه عموي من باشد، من گرفتم و خلاصه اينها. »
بدين ترتيب كودكيِ وي با هنر شعر و موسيقي درهم آميخت هرچند پدرش معتقد بود كه «صداي تار همان صداي شيطان است» و او را از نزديك شدن به موسيقي باز مي‌داشت، او در اين‌باره مي‌گويد : « [پدرم] گفت: باباجان اين كار را ديگه نكن. گفتم چه كاري؟ گفت هموني كه گفتم. خوب البته فهميدم چي مي‌گه. بعد گفتم چرا آخه باباجان، مثلاً به چه دليل؟ گفت كه دليلش رو مي‌خواي؟ گفتم: بله. گفت: اين نكبت داره، صداي شيطان‎ِ … و از اين حرف هايي كه مي شد نصيحت كرد …

 

پرویز شاپور

پرویز شاپور(زاده ۵ اسفند / ۵ خرداد ۱۳۰۲ در قم، درگذشته ۱۵ مرداد ۱۳۷۸ در تهران) نویسنده ایرانی است. شهرت او به دلیل نگارش کاریکلماتور، نوشته‌های کوتاه (اغلب تک خطی) است که ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآمیز دارند.

زندگینامه

سالهای آغازین

متولد پنجم اسفند ماه 1303 شهر قم كه شناسنامه اش را در تهران گرفتند ، دوران ابتدائي را در مدرسه ” دقيقي ” گذراند . وي ديپلم خود را از دبيرستان ” دارائي ” گرفت . و در دانشگاه تهران به اخذ ليسانس اقتصاد نائل آمد .او در مدرسه صنعتي آن سالها شاگرد علي اسفندياري ( نيما يوشيج ) بود همانطورکه گفتم چون تحصیلات شاپور در رشته اقتصاد بود و به استخدام وزارت دارایی درآمد.

ازدواج با فروغ فرخزاد و جدایی از وی

در سالهای ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، نوه خاله مادرش که یازده سال از او کوچک‌تر بود، ازدواج کرد. فروغ موقع ازدواج ۱۶ ساله بود بعدها فروغ از اين حادثه با عبارت ” عشق و ازدواج مضحك ” ياد كرد آنها اهواز را برای زندگی مشترک انتخاب کردند. شاپور در طي سالهاي 1330 تا 1344 معاونت دارائي اهواز را به عهده داشت .  در ۲۹ خرداد ۱۳۳۱ پسرشان به نام کامیار متولد شد که فروغ در اشعار خود به او اشاره کرده، و شاپور نیز از «کامی» به عنوان نام مستعار وی استفاده می‌کرده‌است. رابطه زناشویی این دو به خاطر دخالت‌های نزدیکان در سال ۱۳۳۴ به جدایی کشید.

فعالیت روزنامه‌نگاری

شاپور فعالیت روزنامه‌نگاری خود را در روزنامه‌های محلی خوزستان از زمانی آغاز کرد که در آنجا می‌زیست. از سال ۱۳۳۷ به بعد در مجله توفیق با اسم مستعار «کامی»، «کامیار» و «مهدخت» مطلب می‌نوشت. پس از آن در نشریه خوشه به سردبیری احمد شاملو که در دهه ۴۰ شمسی چاپ می‌شد، به فعالیت پرداخت.

 

هوشنگ ابتهاج

امیر هوشنگ ابتهاج  معروف به «ه.الف سایه» در ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد . پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود.ابتهاج سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران، پس از کناره گیری داوود پیرنیا و پایه‌گذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزل‌های او توسط خوانندگان ترانه اجرا شده‌است.

ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانه‌ای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، شعری با اشاره به همان روابط عاشقانه‌اش با گالیا سرود.

وی  در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساسا شاعری غزلسرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.

سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمه‌ها» را، که شامل اشعاری به شیوهٔ کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود.

«سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپاره‌است با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی.

مجموعهٔ «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمی‌گیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزل‌های خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد و شهریار پیش گفتاری در مورد غزل دربار ان مینویسد

سایه در مجموعه‌های بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با مردم همگام شد. مجموعهٔ «شبگیر» پاسخ‌گوی این اندیشهٔ تازهٔ اوست که در این رابطه اشعار اجتماعی با ارزشی پدید می‌آورد.. مجموعه شبگیر و زمین نشان میدهد

مجموعهٔ «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازه‌ای در شعر معاصر گشود.

نمونه‎ای از اشعار او:

آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت           در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد                   تنه‌ای بر در این خانهٔ تنها زد و رفت

 

 

 

برای دانلود موج های بزرگداشت قبلی از لینک های زیر استفاده کنید:

7852cf55-a29b-43eb-a019-3bf0f3e851f2

برجسب ها : , , , , , .

Rate it
آواتار
نویسنده

علی علیزاده

علی علیزاده هستم، مدرس خودشناسی گوینده بازیگر آهنگساز صدابردار/تنظیم کننده

list بایگانی

ارسال نظر (0)

نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای مورد نیاز علامت گذاری شده اند *